شرکت سنجش از همان اوایل تأسیس در تفکر مدیریت سازمانی خود احساس نیاز به استقرار واحد کنترل کیفی ( QC ) نمود .سیستم مدیریت کنترل کیفیت در ابتدا با الزامات درخواستی از سوی مشتریان که همان خودروسازان بودند شکل و قالب خود را بدست آورد و با بالا بردن کیفیت قطعات خود ، توانست در عرصه رقابتی بازارهای هدف ، قطعاتی مشتری پسند با حداقل  PPMداخلی و خارجی عرضه نماید .با گذشت زمان شرکت سنجش قادر به استقرار استاندارد  ISO / TS 16949  و ISO  9001   شد . همچنین توانست از ابزارهای متداول کیفی مانند  TQM ( مدیریت کیفیت جامع ) شش سیگما و کنترل فرایند آماری ( SPC ) و بسیاری از ابزارهای دیگر بهره بگیرد و به نیازهای فراوان و متنوع مشتریان پاسخ مطلوب دهد و موفق به کسب اهداف کیفی و استراتژیک خود گردد .در صنعت و تولیدات صنعتی ، کنترل کیفیت مبحثی است که بوسیله آن مرغوبیت کالای تولید شده مورد محاسبه قرار می گیرد و میزان برآورده شدن انتظارات تعریف شده مشتری را کنترل و پایش می نماید .برای اجرای این پایش شرکتها بایستی واحدی به نام کنترل کیفیت را ایجاد نمایند و در این واحد اقدام به استقرار نظام و مدلی از مدیریت کنترل کیفیت نمایند . به طور مثال می توان نظامهایی مانند TQM  ( مدیریت کیفیت جامع ) را نام برد که در آن سعی دربکار گیری روشهای بهبود مستمر دارد تا از فرصتهای موجود استفاده بهینه شود و از این طریق ، کیفیت محصول و رضایت مشتری افزایش یابد . یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده در این بخش ابزار شش سیگما نام دارد که فلسفه آن بهبود مستمر و به سمت عالی شدن در همه کارها از طریق مشتری مداری و مشارکت همه اعضا در داخل و خارج سازمان است .